گاهی اوقات وقتی داری آروم آروم قدم برمیداری و سرت به بالاست پات میره روی یه سنگ که میخوری زمین. تو اون لحظه از خودت عصبی میشی چرا نگاه نکردی چرا ب خودت آسیب زدی و این درد زمین خوردن و درد عصبیت زیاد میشه که یه لحظه به خودت میای میبینی تو برای خودت خیلی کارا نکردی ! برای خوشحالی خودت از خیلی چیزا نگذشتی و خودت رو پر کردی که رو به انفجاری. بلند میشی خودت رو میتی و تصمیم میگیری دست دلت رو بگیری و برای اون زندگی کنی . اون بشه مهم ترین بخش زندگیت و الویتت!
من از خیلی این چیزا تو این مدت فرار کردم خودم رو یادم رفت و دنبال خودم گشتم وقتی بودم و میخواست نگاه کنی
نمیدیدم! میگشتم ولی نمیدیدم! نگاه میکردم و نمیدیدم. دنبال چی بودم ؟ .
هیچ او نویس سیصدو پنجاه و چهار :)
خودت ,رو ,اون ,خیلی ,تو ,لحظه ,از خیلی ,خودت رو ,بخش زندگیت ,زندگیت و ,کنی اون
درباره این سایت