محل تبلیغات شما

تموم ظرف کابینت روی کابینت و توی ظرفشویی جمع شدن و من ملتمسانه نگاه شون میکنم و چشمام رو باز و بسته میکنم شاید یکهو معجزه شد و همشون تمیز رفتن سرجاشون. ولی از صبح هرچی نگاه میکنم کم نمیشن! فکر کنم برای چند روز ظرف نشستن تنبیه خوبی باشه !

دستکش هام رو می‌پوشم و پیشندم رو‌میزنم و شروع میکنم . یکساعت شد شستنشون و هنوز ادامه داره ! تموم که شد بعد از یکساعت و نیم شستن کامل ، آب گل سینک رو عوض میکنم و از قشنگیش لبخند میزنم. ساعت چند شده؟ هشت ! قرار بود ساعت شش و نیم برم سراغ جمع کردن تموم کاغذ های دور تا دور اتاق و سالن ! همه جای خونه کاغذ های منه که کنار بعضی شون یه قلب نارنجی برای خودم کشیدم که از دیدنش ذوقم میگیره . 

خسته میفتم یه گوشه و چشام گرم میشه ولی بلند میشم و سرم رو ت میدم و موهام رو مرتب میکنم یکم تا از این شگی و‌پریشونی بیرون بیاد . خیلی کم پیش میاد موهای من به هم ریخته و صاف نشده دورم‌باشن که توی هم پیچ خورده باشه و این بار هم جزء اون معدود بار هاست . 

توی خستگی مرتب میکنم خودم رو . به زور سر پام ولی همه ی وسایلم رو از سالن جمع میکنم و توی اتاق پرت میکنم .حداقل یکجا کثیف باشه بهتره . کتری رو روشن میکنم و بخاری رو تا ته میکشم بالا و کنارش میشینم و گوشیم رو دست میگیرم‌ و زنگ میزنم براش . جوابم رو میده و میگه میام زود . حالا میگذره از اون زود گفتنش و هنوز نیومده. چاییم رو آماده میکنم و یک فنجون از گرمای دیواره اش میکشم توی سلول های یخ زده ام. صدای ِِ بلند ِِ تلویزیون نظرم رو جلب می‌کنه و با فیلم +0 سال ماهی بادکنکی همراه میشم. چاییم تموم میشه و میرم توی اتاق شلوغم. از برنامم امروز کلی عقب افتادم ! ولی خسته تر از اینم که بخوام بگم امشب رو دیرتر می‌خوابم.نفس عمیقی میکشم و سفره رو پهن میکنم  و فکر می‌کنم امشب نیاز دارم زودتر بخوابم. و بعد تصمیم رو عملی میکنم و به خمیازه های بلند و کشدار به سمت تشک گرم و نرمم میرم *-*

هیچ او نویس سیصدو پنجاه و چهار :)

هیچ او نویس سیصدو پنجاه و سه:)

هیچ او نویس سیصدو پنجاه و یک :)

رو ,میکنم ,توی ,های ,تموم ,ولی ,میکنم و ,و هنوز ,مرتب میکنم ,کاغذ های ,توی اتاق

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها